پاترمواژهنامه آزادبه چم (معنی) "ملّت" می باشد که در فارسیِ پیش از اسلام در ایران کاربرد داشته است. پاترِم=حرف "ت" بی سدا واگویه(تلفظ) میشود ملت( به زبان پارسی میانه:پاترم(patarm)
پاتریمونیالواژهنامه آزادحکومت پدرمیراثی (پاتریمونیال) گونه ای از حکومت است که در آن رژیم، دست طبقه های بالا و متوسط را از قدرت کوتاه می کند و رهبر می تواند اراضی و کسب وکار افراد را بد
پارامترواژهنامه آزادفَراسَنج. برای نمونه "توصیفِ پارامتری یک مسئله" به پارسی می شود "بَرنِوِشتِ فَراسَنجی یک پرسمان".
فراسنجواژهنامه آزادپارامتر، پارامتر یا عناصر اقلیمی، پارامتر دما و یا بارش = فراسنج بارش یا دما، کاربرد در علوم طبیعی و آب و هواشناسی
پاترمواژهنامه آزادبه چم (معنی) "ملّت" می باشد که در فارسیِ پیش از اسلام در ایران کاربرد داشته است. پاترِم=حرف "ت" بی سدا واگویه(تلفظ) میشود ملت( به زبان پارسی میانه:پاترم(patarm)
پاتریمونیالواژهنامه آزادحکومت پدرمیراثی (پاتریمونیال) گونه ای از حکومت است که در آن رژیم، دست طبقه های بالا و متوسط را از قدرت کوتاه می کند و رهبر می تواند اراضی و کسب وکار افراد را بد
برفسرهواژهنامه آزادواژۀ ساخته شده از برف و سر و ه؛ اسکی روی برف. || به همین سیاق می توان چمنسره، آبسره و یخسره را برای اسکی روی چمن، روی آب، و روی یخ (پاتیناژ) به کار برد.