برائت استهلالواژهنامه آزادگشتن به دنبال ماه در شب آخر ماه، یا اولین گریه ای نوزاد می کند، در شعر آن باشد که شاعر از تکنیکی استفاده کند تا اگر خواننده باهوش باشد، بفهمد آخر شعر چگونه است.
مئتواژهنامه آزادم و ئ بافتحه ت ساکن (مئَت)Maa t این واژه لری ولکی می باشد به معنی یاری وکمک یادستگیری کردن ازدیگری ست که درعربی مَدَد تلفظ میشود به نظرنگارنده ایرانی واصیل است
دئوتواژهنامه آزادdeot داُت یا دِت det، با دو لهجه درگویش لکی لرستان به معنی دختر می آیند که با واژۀ دوت در پهلوی و اوستا یکی هستند.
سیزانواژهنامه آزاد(س ِ ي زان) زير زمين هاي طاق هلالي كه در تابستان بسيار خنك و در زمستان گرم بودند. (همدانی) سِیزان؛ اتاق همکف.
مئتواژهنامه آزادم و ئ بافتحه ت ساکن (مئَت)Maa t این واژه لری ولکی می باشد به معنی یاری وکمک یادستگیری کردن ازدیگری ست که درعربی مَدَد تلفظ میشود به نظرنگارنده ایرانی واصیل است
تحرىواژهنامه آزاد[تَ حَ ر ى] قصد کردن،صواب جستن،طلب چیزى که در غالب گمان درخور استعمال باشد و یا طلب شایسته ترین دو امر،جستجو کردن،درنگ کردن به جایى
یسلیانیواژهنامه آزادسبد پر از گل ئ - به معنی گل و سلیانی - به معنی بو و عطر ، که با هم میشود(عطر گل)( بوی گل)
شرنقهواژهنامه آزادشَرْنَقَة: پيله ى كرم ابريشم. شرنقة: شفيره حشرات، جوانه، شکوفه، جنين، پيله، پيله کرم ابريشم.