ازدادواژهنامه آزادازداد:درلفظ پارسی به معنی نیاکان ببینیم، که از قسمت های " از" + "داد"= از گذشتگان چیزی یا مطلبی رسیده باشد، و نیز در لغت به معنی گذشتگان و نیاکان نیز خواهد آمد
ازدادواژهنامه آزادازداد:درلفظ پارسی به معنی نیاکان ببینیم، که از قسمت های " از" + "داد"= از گذشتگان چیزی یا مطلبی رسیده باشد، و نیز در لغت به معنی گذشتگان و نیاکان نیز خواهد آمد
اسفنگواژهنامه آزاداين روستا در 5 كيلومتري شهرستان بهاباد -استان يزد و خوش آب و هوايي و مردماني با گويش يزدي
کلیشمواژهنامه آزادكليشم در نام نامدارهاي ايران به معني غير قابل فتح و به گفته برخي از ساكنان به معني كندوي زنبور عسل ياد مي شود . نكته مهم اينكه يكي از سرداران بزرگ تازيان (عرب)