تسخیریواژهنامه آزادمسخرشده، مکلف شده، تکلیف شده مانند وکیل تسخیری وکیلی که بی مزد تکلیف به کار وکالت کردن می شود. یا وکیل مکلف
زیربرگردانواژهنامه آزادزیربَرگردان:دوربرگردانی که از زیر خیابان عبور کند. (مانند دوربرگردانهای بلوار وکیل آباد مشهد)
کرهانیواژهنامه آزادنام طایفه ای از قوم فارس که گفته می شود نیاکان آنان در زمان کریم خان زند وکیل الرعایا به اقلیم فارس آمدند.