انعزالواژهنامه آزادزوال خود به خود صفت نمایندگی در امور عمومی (مانند وزارت) یا خصوصی مانند قیمومت و وکالت و غیره.
تسخیریواژهنامه آزادمسخرشده، مکلف شده، تکلیف شده مانند وکیل تسخیری وکیلی که بی مزد تکلیف به کار وکالت کردن می شود. یا وکیل مکلف
پژارهواژهنامه آزادپژاره واژه ای ایست مختص زبان کردی این واژه به معنی دلتنگی ، غم و اندوه ، افسردگی وکسالت است اما در لهجه کردی لکی و لهجه لری که از لهجه های زیر مجموعه کردی هستند
لطفاواژهنامه آزادیک واژه عربی است. درخواست از طرف مقابل، درخواستی از طرف مقابل که با خواهش و تمنا همراه باشد، درخواست همراهی کردن،خواهش والتماس
ژاماسبواژهنامه آزادژاماسب واژه پارسی از نام جاماسب تازی است و به این شوند (:دلیل) که تازیان وات "ژ" را نداشتند در گفته خود دگرگونی وات آشکار میکردند