جاگیرانیواژهنامه آزادنام طایفه ای بزرگ و اصیل زاده درمنطقه دشتی که به شجاعت و اصالت شهرت دارند که از دیلم به این منطقه آمده اند و باطایفه بزرگ واصیل زاده خواجه گیری عموزاده می باشند
جزندرواژهنامه آزادروستایی است در دهستان پیراکوه شهرستان جوین سبزوار به معنای اندر میان درختان گز ودر لهجه محلی گزندر گویند. این روستا دارای 120 خانوار است ودر فاصله 15کیلومتری نق
مئتواژهنامه آزادم و ئ بافتحه ت ساکن (مئَت)Maa t این واژه لری ولکی می باشد به معنی یاری وکمک یادستگیری کردن ازدیگری ست که درعربی مَدَد تلفظ میشود به نظرنگارنده ایرانی واصیل است
هم رساواژهنامه آزادهم . [ هََ ] (حرف ربط، ق) به معنی نیز که به عربی ایضاً گویند. (برهان ). لفظ فارسی است مرادف نیز. لفظ «هم» بر لفظی داخل می شود که آن لفظ محمول به مواطات بر مدخول
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست