وهیژهواژهنامه آزادVehije...vehicle از واژگان پارسى میانه؛ از این دست مى توان چنین داشت: (واژۀ ساختۀ کاربران) وهیژیدن: با وسیلۀ نقلیه تردد کردن. (واژۀ ساختۀ کاربران) وهیزش: عمل تر
وهرزواژهنامه آزادبسیار خسته ، بسیار کُند و آهسته نیکو آفریده شده وِهرِز (یا: وِهْریز ) یکی از سرداران انوشیروان است که در تیراندازی بغایت چیره دست بود. یک اسپهبد ایرانی اهل د
صغادالاسودواژهنامه آزادنام چشمه وهمچنین منطقه زراعی وسیعی در شهرستان اقلید فارس است.وشامل صغادالاسود سفلی وعلیا است.مردم اقلید به آن چغرسیاه به ضم اول و دوم میگویند. صغادالاسود یا چُغ