تعارضواژهنامه آزادتَعارُض:متعرض ومزاحم شدن, باهم خلاف کردن, اختلاف داشتن 1 -( مصدر ) خلاف یکدیگر ورزیدن متعرض یکدیگر شدن با هم اختلاف داشتن . 2 - ( اسم ) خلاف ورزی معارضه . جمع:ت
شایلینواژهنامه آزادبی همتا، بی مانند جواهر روی انگشتر که نشانه نور و عشق است مجموع معانی به زبان ترکی باکو و کردی ودرک ما از نور در زمان کردی ومزرعه عشق از ترکی باکو یک نشانه می..