هول و ولاواژهنامه آزادولا. [ وَ ](اِ، از اتباع ) هول و ولا؛ هول و دلهره . اضطراب . (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
ولامدرواژهنامه آزادنام یک روستای تاریخی در استان قزوین؛ به علت سرسبزی و آبادانی این محل، در سال های اخیر، آن را ولامدر به معنی «دربهشت» نامیده اند.
هول و ولاواژهنامه آزادولا. [ وَ ](اِ، از اتباع ) هول و ولا؛ هول و دلهره . اضطراب . (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد
ولامدرواژهنامه آزادنام یک روستای تاریخی در استان قزوین؛ به علت سرسبزی و آبادانی این محل، در سال های اخیر، آن را ولامدر به معنی «دربهشت» نامیده اند.
چهل دخترانواژهنامه آزادنام کوهی است در ولایت ارزگان افغانستان که پس از حادثۀ چهل دختران به این نام شهرت یافت: هنگامی که چرخی (فرمانده سپاه عبدالرحمان خان) مردم هزارۀ ارزگان را قتل عام