مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
وا اسفاواژهنامه آزاداسفا به معنای اندوه است ."وا"در ابتدا کلمه افسوس مأخوذ از تاری که در نوحه و ماتم استفاده می شود و الف در انتهای واژه نیز برای ندبه و زاری و مویه آمده است. وااسف
سنگ ها را وا کندنواژهنامه آزاددو نفر که بر سر موضوعی با هم صحبت کنند تا از منظور یکدیگر مطلع شده و کار و تکلیف هر دو مشخص و روشن شود
آیریاواژهنامه آزادآیریا به معنی نجیب و با وفا اسم قومی بوده است که اولین بار به این سرزمین کوچ کردند و کلمه آریا، ارین ، آریان و ایران (آیریان) هم برگرفته از همین لغت است . بخشی
روهامواژهنامه آزاداسم یکی از یاران با وفای رستم دستان و به معنای دلیر و شجاع می باشد نام پسر در ایران
عملیانواژهنامه آزادکسانی که به قول خود وفادارند و کار هایی را که به انها سپرده شود، به خوبی عمل و اجرا می کنند.
یسیرواژهنامه آزاديتيم و يسير كسيكه پدر و مادر ش وفات نموده. يتيم طفليكه پدر يا مادرش وفات نموده. يسير طفليكه پدر و هم مادرش وفات نموده باشد.