وسیلهواژهنامه آزادکمک رسان / به وسیله:به کمک ، به موجب، به راه،/ وسیله:روش، راه، این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:هاندیک، ابزار (سنسکریت:بْهاندیکا) اوپاک
وسایل ارتباط جمعیواژهنامه آزاددستگاه ها، ابزار و امکاناتی که با آن می توان با عدّه ی کثیری از مردم در مکان های مختلف، همزمان ارتباط صوتی یا تصویری برقرار کرد. از جمله، اینترنت آنلاین، تلویزی
وهیژهواژهنامه آزادVehije...vehicle از واژگان پارسى میانه؛ از این دست مى توان چنین داشت: (واژۀ ساختۀ کاربران) وهیژیدن: با وسیلۀ نقلیه تردد کردن. (واژۀ ساختۀ کاربران) وهیزش: عمل تر
اظهارنامهواژهنامه آزاد(گمرک) اظهارنامۀ اجمالی؛ سندی که شرکت حمل و نقل، هنگام ورود و یا خروج وسیلۀ نقلیه از کشور، به گمرک می دهد و در آن فهرست کلی کالاهایی را که باید تخلیه یا بارگیری
رامسهواژهنامه آزاددر استان خوزستان به حرکت وسایل نقلیه در جهت عبور ممنوع و خلاف جهت سایر وسایل نقلیه گفته می شود دراستان خوزستان به حرکت وسایل نقلیه درجهت عبور ممنوع وخلاف جهت سا
تریلرواژهنامه آزادنوعی یدک است که در پشت وسایل نقلیه بسته میشود که در اندازه کوچک و بزرگ وجود دارد نوعی یدک است که در پشت وسایل نقلیه بسته میشود که در اندازه کوچک و بزرگ وجود دار