وترواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) زه. کمان (قوس) پاره ای از پَرهون (دایره) است. زه خدی (خطی) است که دو سر کمان را به هم می پیونداند. تَرامون (قطر) درازترین زهِ
جنس و کالاواژهنامه آزادجنس و کالا- سوراخ کوچک-هراسناک وترسناک-دارای جنگ افزار-دارای کینه-درمانده-دلگشا-بخشوده شده که با (م)شروع می شود وچهر حرفی است
فیلیگرانواژهنامه آزادنگاراب، واترمارک (به انگلیسی)، فیلیگران (به فرانسوی). آن نگاره ای آبگون و کمرنگ است که در خاز کاغذ (خمیر کاغذ) چاپ می شود. هنگامی که کاغذ را در برابر چشمۀ شید (
مثلث قائم الزاویهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) سِگوشِ راست، سِگوشِ راستگوشه. "در یک مثلث قائم الزاویه، مربع وتر برابر است با جمعِ مربع های دو ضلع عمود بر هم" به پارسی می شو
فیالهواژهنامه آزادنام گیاهی(علفی) چند ساله خوشبو و خوش عطر که در شمال شهرستان اندیمشک در کوههای چاونی و در فاصله 2000 متری از سطح دریا رشد میکند و عشایر محل از آن در ماست و دوغ ج