ورور جادوواژهنامه آزاد(اصفهان، سده لنجان) وِروِر جادو؛ کسی که تندتند حرف بزند به طوری که مفهوم نباشد. (شاید این واژه از این جا می آید که جادوگران ذکرهای خود را تند و سریع می گویند طو
وروروواژهنامه آزاد(اصفهان، سده لنجان) وِروِرو؛ واژۀ تحقیرآمیزی است که به شخص خیلی پرحرف گفته می شود. تقریباً برابر با زِرزِرو. (ور به معنای حرف و تقریباً برابر با زِرّ است.)
هم ورآوردنواژهنامه آزاد(به فتح و) کار بیهوده و بی هدف انجام دادن؛ بیش از حد طول دادن کاری به دلیل انجام کارهای بیهوده ای که وقت کار اصلی را می گیرد.
ورور جادوواژهنامه آزاد(اصفهان، سده لنجان) وِروِر جادو؛ کسی که تندتند حرف بزند به طوری که مفهوم نباشد. (شاید این واژه از این جا می آید که جادوگران ذکرهای خود را تند و سریع می گویند طو
وروروواژهنامه آزاد(اصفهان، سده لنجان) وِروِرو؛ واژۀ تحقیرآمیزی است که به شخص خیلی پرحرف گفته می شود. تقریباً برابر با زِرزِرو. (ور به معنای حرف و تقریباً برابر با زِرّ است.)
دژفرنودواژهنامه آزادمغلطه، مغالطه، سفسطه فرنود (برهان و دلیل) + پیشوند اوستایی دُژ یا دُش که واورنه و زشت و بد معنی میدهد
فتیله پیچ کردنواژهنامه آزادفنی است در کشتی که پاهای حریف را گرفته و اورا می پیچانیم تا کمرش با زمین برخورد کرده و امتیاز دهد .اصطلاحا اگر کسی را در جدل و رقابت کاری ویا فکری با مشکل روبرو