وقهواژهنامه آزادنوعی پرنده کوچک (بخش خفر، جهرم، استان فارس) وقّه؛ واحدی برای اندازه گیری، به مساحت تقریباً 4 انگشت.
وجه تسمیهواژهنامه آزادوَجهِ تَسمیه. آن صورتی که (آن وجهی که) شخصی یا چیزی نام برده می شود یا به آن معروف است. دلیل نام گذاری یا تاریخچه بعضی از کلمات یا عبارات.
ورواژهنامه آزاد(با کسره و) کنار - جنب - بغل وَر، در زبان اوستایی پهلوی یعنی تن دادن به آزمایش با آتش Werrبا تشدید ر به معنای گیج وَر:(war) در گویش گنابادی یعنی طرف ، جهت ،
مِشمِشهواژهنامه آزادبیماری باکتریایی واگیردار و خطرناکی است که بیشتر در تک سمیها مشاهده میگردد. این بیماری بسیار کشنده در اسبها بیشتر دیده شده و از بیماری های مشترک انسان و دام
لاکتراشانواژهنامه آزادلاکتراشان یکی از دورترین روستاهای شهرستان تنکابن است که از به طور کلی از دو مسیر بدان جا می توان راه یافت:1- جاده ماشین رو از مسیر جاده هریس به سمت جنگل های دال
نینهواژهنامه آزادنِی نِی NEI NEI or NEY NEY:در گذشته نه چندان دور نی نی بوده و وجه تسمیۀ آن وجود و رویش نی های بلند در جوی های این دهکده بوده است.
فریازانواژهنامه آزادیکی از وجه تسمیه های فریازان به این قرار است:در زمان ایران باستان هرگاه میخواستند کلمات را قدرت ببخشند وآنرا اهورایی ومقدس کنند از واژه (( فر )) در ابتدای کلمات
هونستانواژهنامه آزادهونستان تحریف شده یونستان است .هنوز پیر زنان وپیرمردان قدیمی یونستان می گویند وجه تسمیه آن زندگی طایفه های اسکندریون-تیموریون وقاسمیون یا اسکندری ها یا اسکندریا