ورگانواژهنامه آزادوَرگان ـ که از دو کلمه وَر و گان تشکیل شده وَر به معنی کنار و پهلو و گان به معنی محل،جایگاه. و این بخاطر نزدیکی و هم جواری این محل به رودخانه زاینده رود بوده که
ورزاکیواژهنامه آزادورزاکی نام برنجی است که بعداز درو، به طور خودرو ورز می آید و از کیفیت خوبی برخوردار است، چون از سم و کود شیمیایی در به ثمر رسیدن آن استفاده نمی شود و به طور طبی
ورگانواژهنامه آزادوَرگان ـ که از دو کلمه وَر و گان تشکیل شده وَر به معنی کنار و پهلو و گان به معنی محل،جایگاه. و این بخاطر نزدیکی و هم جواری این محل به رودخانه زاینده رود بوده که
ورزاکیواژهنامه آزادورزاکی نام برنجی است که بعداز درو، به طور خودرو ورز می آید و از کیفیت خوبی برخوردار است، چون از سم و کود شیمیایی در به ثمر رسیدن آن استفاده نمی شود و به طور طبی
variable capacitorواژهنامه آزادوَرداَنبارِه، اَنبارِۀ وَردَندِه. به چَمِ (معنیِ) انباره ای (خازنی) که می وَردَد (تغییر می کند) یا «خازنِ متغیر».
خازن متغیرواژهنامه آزادوَرداَنبارِه، اَنبارِۀ وَردَندِه. به چَمِ (معنیِ) انباره ای (خازنی) که می وَردَد (تغییر می کند).