متغیرواژهنامه آزادورده (وَردِه). برابر پارسی برای متغیر در انگارش (ریاضیات) همانا ورده است. آن از ریشه های وردیدن (تغییر کردن) و ورداندن (تغییر دادن) در زبان پهلوی می آید. آن هم
قاقولیواژهنامه آزادنوعی نان شیرین در روستای وردنجان از توابع شهرکرد که در اندازه های کوچک تهیه میشود.بیشتر به صورت نذری در خانه ها پخش میشود.در تهیه این نان شیرین از آرد، تخم مرغ،
variable capacitorواژهنامه آزادوَرداَنبارِه، اَنبارِۀ وَردَندِه. به چَمِ (معنیِ) انباره ای (خازنی) که می وَردَد (تغییر می کند) یا «خازنِ متغیر».
variable resistorواژهنامه آزادوَردویسِه، ویسِۀ وَردَندِه. به چَمِ (معنیِ) ویسِه ای (مقاومتی) که می وَردَد (تغییر می کند) یا «مقاومتِ متغیر».