بجهواژهنامه آزاد[ ب ِ جِ ِ] بدو، فرار کن در اصطلاح یا ضرب المثل محلی"وردار و بجه" یعنی بردار و فرار کن.
بطنیواژهنامه آزادبطنی:"با فبتح ب " چیزی که دارای شکل شکم مانند باشد ، درحقیقت نوع ظرف آبگیر که شبه آفتابه است اما ازنظرشکلی گرد وداری لوله ونسبت به آفتابه های معمولی تو دار تر ا
متغیرواژهنامه آزادورده (وَردِه). برابر پارسی برای متغیر در انگارش (ریاضیات) همانا ورده است. آن از ریشه های وردیدن (تغییر کردن) و ورداندن (تغییر دادن) در زبان پهلوی می آید. آن هم
لبه یابیواژهنامه آزادلبه یابی تصاویر یکی از مهمترین عملیات در پردازش تصویر به شمارمیرود . به علت کاربردهای وسیع تصاویر رنگی، لبه یابی این تصاویر از اهمیت ویژه ای برخوردار است . بطور
مالیخود کردنواژهنامه آزادفن یا شگردی را از رقیب به نفع خود مصادره و بهره برداری کردن است واغلب در ورزش کشتی کاربرد داشته اما استفاده آن در محاورات رایج روزانه و جدل های منطقی جالب توجه