وارشواژهنامه آزادبارش باران باران در زبان «گیلکی» به معنای «باران» است (مازنی؛ قایم شهر) باران. بارش باران
واشواژهنامه آزادعلف وحشی ، هرگیاهی که خودرو باشد ، گیاهانی که به عنوان علوفه به حیوانات محلی می دهند .
کار واشواژهنامه آزادشست وشوی ماشین . محلی که در آن ماشین میشویند. از واژه ی انگلیسی car wash گرفته شده است
خلی واشواژهنامه آزاد(گیلکی) خُلی واش، خولی واش، خالیواش؛ نام نوعی گیاه کوچک که برگ های کوچکی نیز دارد و در گیلان می روید. این گیاه بسیار خوشبو است و از گیاهان دارویی محسوب می شود و
مشک الوسی(خیک الوسی)واژهنامه آزادمشک الوسی:الوسی یعنی قسمت بالایی آن مشکی وبقیه آن سفید است واشاره دارد به رخداد تاریخی. در یک خانواده که اجدادطوایف خواجه گیری و جاگیرانی هستند
قلعه گازرگاهواژهنامه آزادنام قلعه ای است در دهستان رقه ازتوابع شهرستان بشرویه خراسان جنوبی که درچهاگوشه آن برجک های دیدبانی قرارداردودرگذشته های خیلی دورمردم روستا برای درامان ماندن ازخ
هورامانواژهنامه آزادوجه تسمیۀ اورامان یاهورامان (هه ورامان): در خصوص کلمه «اورامان یا هورامان» از نظر لغت و ریشه یابی کلمات و سیر تاریخی و باستانی آن، نظریه های متفاوتی به دست آمده