فرزیواژهنامه آزادخوب زندگی کردن - کسی که خوب زندگی می کند فرزی بک کلمه مرکب متشکل از "فر" به معنی شکوه،جلال و والایی و "زی" به معنی زیستن و زندگانی است. به عبارت دیگر "فرزی"
حسابرسیواژهنامه آزادحسابرس شخصی است برون سازمانی که توسط هیئت مدیره به عنوان حسابرس وبازرس قانونی انتخاب وبرای تطابق عملکرد مالی موسسه دریک سال مالی ویا چنددوره مالی گنجانده می شود
سِمسوریواژهنامه آزادنوعی میوه تابستانی شبیه گرمک که به طالبی مشهور است ولی در بعضی از مناطق به این نام شهرت دارد(خصوصا در اصفهان)
مرکیدواژهنامه آزادمرکید یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان ذوالبین بخش یامچی شهرستان مرند واقع شده است.
کومبزهواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای هاردنگ) کمویزه، کومبیزه؛ میوه ای بین خربزه و خیار که شبیه طالبی یا گرمکِ نارس است، مزۀ آن شبیه خیار و بسیار خوش طعم است، و معمولاً با نمک خورده