نگلهواژهنامه آزاد(جنوب ایران) واحدی از کالا با مفهومی وسیع تر از پالت و عدل؛ به این معنا که به واحد کالاهای بسته بندی نشده مثل یک شاخه تیر آهن یا یک شمش فلزی سنگین یا یک دستگاه
وقهواژهنامه آزادنوعی پرنده کوچک (بخش خفر، جهرم، استان فارس) وقّه؛ واحدی برای اندازه گیری، به مساحت تقریباً 4 انگشت.
فندواژهنامه آزاد(فِند)مانند، مثل، شبیه (این واژه هم اکنون در گویش شوشتری متداول است) فند(فَنْد)در گذشته واحدی برای متراژ زمین، باغ یا ملک افرادبه شمار میرفته برای مثال یک فند
غیواژهنامه آزاد(غَ ، غیّ) نام چاهی است پرحرارت در دوزخ ، که هفتاد سال عمق آن است ... ! از ابن عباس روایت شده که:غی وادی است در دوزخ ، هیبت و حرارت آن به اندازه ای است که اگر