وازارواژهنامه آزاد(جزیرۀ قشم) وازارْ یعنی زخمی که روی بدن هست، آسیب ببیند و دچار درد و یا خونریزی شود. مثال:احمد زخم برادرش را وازار داد.
وا اسفاواژهنامه آزاداسفا به معنای اندوه است ."وا"در ابتدا کلمه افسوس مأخوذ از تاری که در نوحه و ماتم استفاده می شود و الف در انتهای واژه نیز برای ندبه و زاری و مویه آمده است. وااسف
وازارواژهنامه آزاد(جزیرۀ قشم) وازارْ یعنی زخمی که روی بدن هست، آسیب ببیند و دچار درد و یا خونریزی شود. مثال:احمد زخم برادرش را وازار داد.
تزواژهنامه آزاداین وازه در زبان آذری متداول است . به نظر می رسد تلفظ محلی واژه ی تیز فارسی باشد به معنی سریع و فوری . در زبان آذری نیز دقیقا به معنی سریع و فوری است. تِز در ل
یوتابواژهنامه آزاددرخشان و بی مانند (خواهر آریو برزن واز سرداران زن ایرانی) (نام دختر) درخشنده، نورانی نام پارسی زهرا خواهر آریو برزن (سردار ایرانی) اولین سردار زن ایرانی نور بی