وارهواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای هاردنگ) در آبیاری زمین کشاورزی، تقسیم و تنظیم آب به نحوی که به همۀ قسمت های کشتزار آب برسد. || (ضرب المثل محلی) «مرد آره و زن واره»: وظیفۀ مرد ا
پریماتواژهنامه آزادانسان واره؛ انسان ریخت؛ انسانِ نخستین؛ راسته ای از پستانداران که میلیون ها سال پیش می زیسته اند و گفته می شود که انسان ِ کنونی تکامل یافته ی آن هاست.
مونومان شهریواژهنامه آزادمونومان درلغت به معنای بنا ( ابنیه) است کاربرد این واژه برای معرفی فضایست که در ذهن ماندگار است. هر گونه طراحی مصنوع در رابطه با مسائل شهری که مبانی سه بعدی وت
دسکلهواژهنامه آزاددٍسکَلَه - واژه عامیانه خراسانی ؛ ابزاری کوچک و اره مانند که در کشاورزی استفاده میشود.