واقدواژهنامه آزاداسم فاعل از وقد به معنی هیزم .وَقْد:وَقْد:مص ، آتش ، و در زبان متداول بمعناى هیزم و مانند آنست که با آن آتش روشن شود. واقد:روشن کننده ی آتش
ارومیهواژهنامه آزادسرزمین آب ها. تشکیل شده از دو واژه اور و ما. واژه اور در زبان آشوری به معنای سرزمین و ما در این زبان به معنای آب است. این واژه از زبان آشوری وارد زبان عربی شده
تربالواژهنامه آزادتَربال هر بنای بلند در أصل نام بنای بلندی که اردشیر بابکان در شرقی شهرگور در پارس ساخت و بر نوک آن آتشکده ای برفروخت سپستر در عربی وارد شد و طربال خوانده شد و ب
اشکانواژهنامه آزاد«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ری
سلطوانهواژهنامه آزادمکان تاریخی واقع در کنار کوه، در دهستان اخند ازتوابع استان بوشهر، 20 کیلومتری شهرستان عسلویه که گویا قدمت آن به قبل از اسلام وزمان ساسانیان است از آثاری که از آ