فدیهواژهنامه آزادمالی که برای واخریدن جان خود بدهند، آنچه اسیران برای رهایی خود بدهند، سر بها ، فدیات جمع فدیه فرهنگ لغت عمید (اسم) [عربی:فِدیَة] ‹فدیت› (fedye) ۱. مالی که در ق
لامردونواژهنامه آزادمهمانسرا - جایی که از واردین به ایل خانه یا قبیله پذیرایی می شود - معادل مضیف در زبان عربی - از جنس خانه مسقف یا چادر عشایری - واژه ای لری بختیاری . در واقع مهم
مشتقواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) برگرفته، واخَنِه. "مشتق گرفتن" به پارسی می شود "برگرفتن، واخَنیدَن". "واخَنیدَن" هست پیشوند "وا" و "خَن" (چشمه) و پسوند "یدَن