نیارشواژهنامه آزادعلم ساخت سازه بنا -نام یکی از ستونهای تخت جمشید در گویش کهن راژی که در شهری کوچک بنام ابوزیداباد و روستاهای پیرامون آن و نیز در مناظقی از استان سمنان هم اکنون ر
غولواژهنامه آزاد(اِ. ع.) ۱-موجودی درشت هیکل و اغلب افسانه ای و ترسناک ۲-[مجاز] آنکه در رقابتی یا زمینه ای از دیگران بسیار برتر باشد؛ مثلا شرکت های پرفروش را «غول اقتصاد» می گوی
متالهواژهنامه آزادمتأله .[ م ُ ت َ ءَل ْ ل ِه ْ ] (ع ص ) پرستنده . ج ، متألهین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آن که خدا را پرستش کند.عابد. زاهد. || آن که به علم الهیات اشتغال د
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش
حسابرسیواژهنامه آزادحسابرس شخصی است برون سازمانی که توسط هیئت مدیره به عنوان حسابرس وبازرس قانونی انتخاب وبرای تطابق عملکرد مالی موسسه دریک سال مالی ویا چنددوره مالی گنجانده می شود