لجرانواژهنامه آزادلجران نام روستایی در نزدیکی شهر گرمساراست که ساکنان آن از طوایف زندی-الیکایی و اصانلو میباشند
هامانواژهنامه آزادنام برادر حضرت ابراهیم که در اتش سوخت،به معنی باشکوه مقرب درگاه پروردگار،پسندیده وشکوهمند
الهانواژهنامه آزاد(ترکی) بزرگ ایل، رئیس ایل؛ واژۀ مرکب از ال و هان. در ترکی، ال به معنی ایل، قوم، طایفه و... است و هان به معنی بزرگ، پادشاه، فرمانده، رهبر و...
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
حیرانواژهنامه آزادحیران:هیران یا هئران ، آبادی کوهستانی و ییلاقیِ بسیار زیبای شهرستان آستارا که در سی کیلومتری راه آستارا به اردبیل قرار دارد .هیران در اصل و در زبان بومی تالشی ب
الهانواژهنامه آزاد(ترکی) بزرگ ایل، رئیس ایل؛ واژۀ مرکب از ال و هان. در ترکی، ال به معنی ایل، قوم، طایفه و... است و هان به معنی بزرگ، پادشاه، فرمانده، رهبر و...
شاهنامهواژهنامه آزادکتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد. شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد
لجرانواژهنامه آزادلجران نام روستایی در نزدیکی شهر گرمساراست که ساکنان آن از طوایف زندی-الیکایی و اصانلو میباشند