هواریواژهنامه آزادنوعی غذای محلی که با ماهی بویژه با ماهی هوور و با برنج پخته می شود تقریبا معادل استامبولی با گوشت ماهی است
وارگهواژهنامه آزاداز هوارگه به معنی خانه بهاری و ییلاقی گرفته شده و در طول زمان به وارگه تغییر یافته است. (varege)؛ جایگاه یا منزلگاهی موقت برای کوچ تابستانی، بهارگاه، منطقۀ ییلا
هوراواژهنامه آزادهورا هلهله تحسین وشادی ( صفت ) کلمه ایست که باصدای بلند و ممتد برای اظهار شادی و تحسین اداکنند هلهل. شادی . هورا کشیدن (مصدر) با صدای بلند و ممتد هورا گفتن:میزد
بارگادونواژهنامه آزادشهریورماه درشهر اسفرورین انگور هارا می چینند در آفتاب می ریزند تا به کشمش تبدیل شود این کار را بارگادون گویند