لنگ د هواواژهنامه آزادلِنْگ دِ هَواْ:(leng de hawa) در گویش گنابادی یعنی پا در هوا، بلاتکلیف ، مستأصل ، درمانده ، وامانده ، بدبخت و بیچاره
پوست دال مدرهواژهنامه آزاددر زمستان وقتی هوا خیلی سرد و سوزناک می شود می گویند آنقدر هوا سرده که «پوست دال مدّره». - مِدِرَّه:دریده می شود ، یعنی پاره می شود
کوچنانواژهنامه آزادروستای خوش آب و هوا در منطقه ای کوهستانی، از توابع رودبار الموت استان قزوین؛ این روستا قدمت بسیار کهن دارد.