هاناواژهنامه آزادامید،بینایی،خواهش،زنهار،داد خواهی مامن و پناهگاه هانا:نفس، پناه، نام دخترانه کُردی. نامی کردی به معنای پناه، نفس، فریاد.
هامانواژهنامه آزادنام برادر حضرت ابراهیم که در اتش سوخت،به معنی باشکوه مقرب درگاه پروردگار،پسندیده وشکوهمند
الهانواژهنامه آزاد(ترکی) بزرگ ایل، رئیس ایل؛ واژۀ مرکب از ال و هان. در ترکی، ال به معنی ایل، قوم، طایفه و... است و هان به معنی بزرگ، پادشاه، فرمانده، رهبر و...
طشتندواژهنامه آزادهمان ظرف مسینه که مور نمی تواند در او نفوذ کند . در این جا (در بیت 34 باب اول بوستان سعدی) منظور این است که حسودها نمی توانند در او رخنه ای پیدا کنند.
هنبونهواژهنامه آزادهمان انبان و انبانه است که در لفظ عامیانه هنبونه میگویند. در این ضربالمثل آمده:موشه به هنبونه کاری نداره، هنبونه میره سراغ موشه
ژاژواژهنامه آزادهمان نسخ، همارز واگذاردن و تاراندن و کنارزدن. میتوانیم برابر منسوخ و دربرابر ناسخ هم بگذاریمش. پس ناسخ و منسوخ را دیگر ژاژا و ژاژ گوییم. کلام بیهوده