همارشواژهنامه آزاد[هَ ما رِش] ( پارسی پهلوی) ، علم حساب ، علم آمار.از دو بخش همار:آمار ،حساب و ــِ ش درست شده است که در مجموع به معنی علم حساب است. همار بن مضارع فعل هَماردن است
اسلواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای هاردنگ) اِسِل؛ استخر آبی که با خاک، به صورت دست ساز یا طبیعی یا آمیزه ای از هر دو روش، ساخته شود.
بچولیواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای هاردنگ) بِچُلی، چُری؛ جوجۀ مرغ. (دراین روستا، به کوچولو هم کوچولی گفته می شود.)