افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
لی ریوواژهنامه آزادلیمندا:فرشته ی تاریکی و لی ریو:ریو دختر . آونکی:موجود خاکستری و پدر لی ریو براکنو فرشته ی تاریکی . ریو دختر .
دیوارنگاریواژهنامه آزادفعال نمودن سطوح فضا به صورت تجسمی که هدفمند باشد و هدفمندی خود را در پاسخ به نیاز محیط و مخاطب ارائه دهد.