لجرانواژهنامه آزادلجران نام روستایی در نزدیکی شهر گرمساراست که ساکنان آن از طوایف زندی-الیکایی و اصانلو میباشند
دقواژهنامه آزاددِقْ:(degh) در گویش گنابادی یعنی دلتنگی ، افسردگی ، غم هجران ، مردن از دوری معشوق. || دَقْ:(dagh) در گویش گنابادی یعنی تپه
لجرانواژهنامه آزادلجران نام روستایی در نزدیکی شهر گرمساراست که ساکنان آن از طوایف زندی-الیکایی و اصانلو میباشند
نستاوواژهنامه آزادنَسٌتاو:نام چوپان جوانمرد رومی که به گشتاسب یاری رساند. جرانمرد را نام نستاو بود دلیر و هشیوار و با تاو بود (فردوسی)