هبهواژهنامه آزادهبه يعني بخشيدن چيزي به ديگري بدون عوض و مجاناً و صيغه خاصي لازم ندارد بلكه اگر هبه كننده چيزي را به قصد بخشش به ديگري بدهد و او هم به همين انگيزه بگيرد هبه انج
نحلهواژهنامه آزادمذهب ، کیش ، سیر تفکر ، روح حاکم بر تفکر ، نزدیک به معنای دیسکورس (گفتار زمانه ). (مدنی _فقه) هبه؛ هرچه از روی تبرع دهند، که در این صورت شامل وقف و صدقه و هبه و
لتهواژهنامه آزادبه فتح لوت سکون ه به معنی پارچه ،دستگیره به معنی تکه بارچه کهنه و لطه از زبان عربی لطیطه به معنی ماهیچه می باشد لُتَّه(lotte & lotta ):کسی که لکنت زبان مادرزاد
همولهواژهنامه آزادطایفه بزرگ ، خاندان ، در برخی متون ادبی به معنای صبور و شکیبا هموله طایفه ای از سه هونی است که زیرمجموعۀ چهارلنگ کیان ارثی اند. واژۀ هموله از دو جزء همو (همانند
قیه سلطانواژهنامه آزاددر منطقه شهرستان کمیجان دو روستا به نام های سیجان و چلبی وجود دارد که در آن صخره بزرگی هست که مردم قدیم منطقه به آن ها تقدس خاصی قائل بودند و هر ساله مردم برای