هامانواژهنامه آزادنام برادر حضرت ابراهیم که در اتش سوخت،به معنی باشکوه مقرب درگاه پروردگار،پسندیده وشکوهمند
آرانواژهنامه آزادمکان مقدس در کردی آران به معنی دشت و منطقه گرم سیر است.اَران، سرزمینی در قفقاز که حدود آن در دورههای مختلف تا اندازهای متغیر بوده است و نام آن را جغرافی نگارا
آران و بیدگلواژهنامه آزادشهری است در شمالیترین نقطه استان اصفهان که مرکز شهرستان آران و بیدگل میباشد.دارای دو بخش مرکزی و کویرات، شامل سه دهستان و۴ شهر آران وبیدگل، نوش آباد، ابوزیدآب
ارانواژهنامه آزاداران یا آران:میان زار ، فاصله زار ، که به فاصله میان تالشستان و کوههای قفقاز اطلاق میشود که تقریباً بعد از رود ارس، همه ی جمهوری آذربایجان را شامل میشود. در ترک
بارگادونواژهنامه آزادشهریورماه درشهر اسفرورین انگور هارا می چینند در آفتاب می ریزند تا به کشمش تبدیل شود این کار را بارگادون گویند
اسلواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای هاردنگ) اِسِل؛ استخر آبی که با خاک، به صورت دست ساز یا طبیعی یا آمیزه ای از هر دو روش، ساخته شود.
بچولیواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای هاردنگ) بِچُلی، چُری؛ جوجۀ مرغ. (دراین روستا، به کوچولو هم کوچولی گفته می شود.)