نیواژهنامه آزادپیشوند منفی ساز. به عنوان مثال در "نیمدُنَم= با سکون بر روی میم تلفظ می شود، نمی دانم، نیمتُنَم= با سکون بر روی میم تلفظ می شود،نمیتوانم نیمیگم=با سکون بر روی م
هشتو نیواژهنامه آزاد(تمامی شهر های استان کرمان، مخصوصاً سیرجان و بافت) اشکالی ندارد؛ طوری نیست، موردی ندارد.
کعب نیواژهنامه آزادکعب از نظر واژگانی به معنی «بند میان دو قسمت نی»، «گره چوب نیزه»، «هر چیز بلند و برآمده» است. هرگاه نی را از قسمت گره آن برش بزنند، چون از قسمت ساقه برآمده تر و
نرگدواژهنامه آزاد(عامیانه؛ عشایر فارس و بوشهر) بزرگ، دُرُشت، گُنده؛ احتمالا مخفف دو کلمۀ نره (نر و مذکر؛ درشت هیکل و نتراشیده) و گدول (الاغ) است. بعضی اوقات این ترکیب بصورت «نره
نینهواژهنامه آزادنِی نِی NEI NEI or NEY NEY:در گذشته نه چندان دور نی نی بوده و وجه تسمیۀ آن وجود و رویش نی های بلند در جوی های این دهکده بوده است.