نگارخاتونواژهنامه آزادنام دو دختر بنام نگار و خاتون؛ در زمان قدیم یکی از درجه داران حکومتی اسم روستا را بنام این دو نفر نام گذاری کرده (نگارخاتون از روستاهای شهرستان فامنین استان همد
نگارواژهنامه آزاد۱.نقش٬نقاشی ۲.نقشی که از حنا بر دست و پای محبوب کنند. ۳.تحریر ۴.بت٬ صنم ۵. معشوق٬ محبوب نقش تصویر
النگارواژهنامه آزاد(alengar) النگاربه معنی معطل. مانند جمله آموکوجای سه ساعته النگارمون کردی؟ (اِلِنگار) لنگ یا معطل کسی یا چیزی شدن
نگارخاتونواژهنامه آزادنام دو دختر بنام نگار و خاتون؛ در زمان قدیم یکی از درجه داران حکومتی اسم روستا را بنام این دو نفر نام گذاری کرده (نگارخاتون از روستاهای شهرستان فامنین استان همد
watermarkواژهنامه آزادنگاراب، فیلیگران (به فرانسوی). آن نگاره ای آبگون و کمرنگ است که در خاز کاغذ (خمیر کاغذ) چاپ می شود. هنگامی که کاغذ را در برابر چشمۀ شید (منبع نور) بگیرند، آن تَ
فیلیگرانواژهنامه آزادنگاراب، واترمارک (به انگلیسی)، فیلیگران (به فرانسوی). آن نگاره ای آبگون و کمرنگ است که در خاز کاغذ (خمیر کاغذ) چاپ می شود. هنگامی که کاغذ را در برابر چشمۀ شید (
داستان مصورواژهنامه آزادنگاره داستان. داستانی است که با نگاره های پی در پی بازگفته می شود. گفته ها و اندیشه های چهره های داستان در درون تَنگُل ها (حباب ها) جا داده می شوند.
النگارواژهنامه آزاد(alengar) النگاربه معنی معطل. مانند جمله آموکوجای سه ساعته النگارمون کردی؟ (اِلِنگار) لنگ یا معطل کسی یا چیزی شدن