نیوشواژهنامه آزادبن مضارع و فعل امر از نیوشیدن؛ گوش بده، گوش بسپر، بشنو. || در ترکیب به معنی شنونده، نیوشنده: سخن نیوش.
نوشاکواژهنامه آزادنوشیدنی، نوشابه، آشامیدنی ، آب یا هر مایعی که با خوراک بیاشامند (در برابر خوراک و پوشاک)
ساندیسواژهنامه آزادنوعی نوشیدنی بدون الکل شیرین با درصد پایین مواد طبیعی در بسته بندی های کوچک و طعم های مختلف