نرگدواژهنامه آزاد(عامیانه؛ عشایر فارس و بوشهر) بزرگ، دُرُشت، گُنده؛ احتمالا مخفف دو کلمۀ نره (نر و مذکر؛ درشت هیکل و نتراشیده) و گدول (الاغ) است. بعضی اوقات این ترکیب بصورت «نره
چپکیواژهنامه آزادمعکوس ــ متضاد ــ ناآشنا ــ نامأنوس ــ برخلاف عرف و آداب و رسوم یک جامعه و یا یک محیط (مکان) ـ برعکس ــ نادرست ـ بی راهه