ناشورواژهنامه آزاددر گویش اصیل فارسی نا+بن فعل صفت منفی می سازد با توجه به اینکه شور بن فعل شستن می باشد ناشور به چیز شسته نشده گفته می شود این اصطلاح هنوز در جنوب ایران کرمان و
بزرگ لقمهواژهنامه آزادمعادل فارسی واژه ساندویچ. لقمه ای بزرگ که به مخلفات کم ختم نشود و مخلفات زیادی داشته باشد.
اسلوب معادلهواژهنامه آزادهرگاه شاعر بیتی بسراید که با عوض کردن جای مصراع اول و مصراع دوم خللی در مفهومبیت ایجاد نشود و بیت دوم مصداقی برای بیت اول باشد، به آن آرایهٔ اسلوب معادله گویند.
قسرواژهنامه آزادقسر در ترکی به معنی عقیم و نازا می باشد قسر در رفتن یعنی گاو و گوسفندی در دوره فحلی باردار نشود و از زحمت آن خلاص شود