نشاتواژهنامه آزادهریک از مرتبه انتقالی اشیائ را نشات گویند. چنانکه گویند نشات برزخ - نشات آخرت - نشات هیولی
نشاتواژهنامه آزادهریک از مرتبه انتقالی اشیائ را نشات گویند. چنانکه گویند نشات برزخ - نشات آخرت - نشات هیولی
چوریواژهنامه آزادجوجه النگو جوجه مرغ (رک. فرهنگ دهخدا). (اصفهانی) جوجۀ مرغ (رک دهخدا). بیشتر به مزاح، و به ندرت برای تحقیر شخص نیز به کار می رود.
در کردنواژهنامه آزاددُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنت
سطوهواژهنامه آزادحمله کننده نام روستایی در جنوبی ترین نقطۀ استان سمنان و در منتهی الیه جنوب غرب شهرستان شاهرود، در مسیر مواصلاتی به استان اصفهان. این روستا در 170 کیلومتری جنوب
پینارتواژهنامه آزادپینارت نام دهی نزدیک اصفهان است. که در قسمت جی بر کنار رودخانه زاینده رود قراردارد و سرسبز خرم است. این ده که درجنوب شرقی اصفهان قرار دارد از سوی شمال به جاده س