موره/هورهواژهنامه آزادآوایی که در مراسمات عزا استفاده شده و سالیان کهن برای عبادت اهورا مزدا میسرودند.
نامورواژهنامه آزادنام آور ، مشهور ، معروف نام فامیلی از مردمان کرد و ساکنان اصیل روستای گلالی قروه سنندج میباشد.
یکبار مصرفواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تک گسار، چندگسار، دورانداختنی. "تَک گُسار" از ریشۀ "گُساردَن" به چَمِ "مصرف کردن". اگر ریز شویم، برای نمونه:یک آبدزدک (سرنگ)
پارامترواژهنامه آزادفَراسَنج. برای نمونه "توصیفِ پارامتری یک مسئله" به پارسی می شود "بَرنِوِشتِ فَراسَنجی یک پرسمان".
رأسواژهنامه آزادتارَک. زبانزدِ دانشی. برای نمونه، تارکِ یک گوشه (رأسِ یک زاویه) یا سه تارکِ یک سِگوش (سه رأسِ یک مثلث).
گراد (grade)واژه‌نامه آزاددرجه و یا نمره ای که به کالا و یا به اشخاص داده می شود و با ای، بی، سی، دی، مطرح می شود مثلاً .Grade A یعنی درجه یک.
پایشواژهنامه آزادپایِش به معنی نظارت است و منظور از آن هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده از راه مشاهده دگرگونی‌هایی است که ممکن است با گذر زمان در آن سامانه یا پدیده رخ دهد. ام