سایه نویسواژهنامه آزادنویسنده ای نامریی که در برابر مزد برای دیگری مینویسد و دیگری ادعای نویسندگی دارد
خارج نویس کردنواژهنامه آزادمیتوانید به عنوان مثال ماده 57 قانون آیین دادرسی مدنی را در ذیل معنای نگاشته شده برای اصطلاح مذبور استفاده کنید. ماده 57 به قرار ذیل است: ماده ۵۷ـ خواهان باید
تننواژهنامه آزاداین واژه برگرفته از نت نویسی موسیقی قدیم می باشد که به تنانین معروف است تنهایی معنی خاصی ندارد ماند نتهای موسیقی امروز ی یعنی دو؛ر؛می؛فا...که به تنهایی معنی لغو
تز نویسانواژهنامه آزادتز نویسان (شغل)، تز نویسی، تز نویس یا محقق به فردی اطلاق می شود که در ازای دریافت پول پایان نامه یا تز دانشجویان را مینویسند.
علفواژهنامه آزاداگر سه علامت آوائی ع-ل-ف را با آوای ف مقلوب کنیم ف-ع-ل خواهد شد. اگر فعال معنای دینامیک دارد، علاف معنای استاتیک پیدا می کند. مقلوب نویسی از هنر های شگفت اقوام