نوسانواژهنامه آزادبه پارسی می شود "نوش" که چون "جهش" خوانده می شود. "نوسان کردن" به پارسی می شود "نویدن" که چون "دویدن" خوانده و گردانده می شود. "به نوسان درآوردن" به پارسی می شو
عجم زادهواژهنامه آزادزاده ی قلعه عجم، نواده عجم بزرگ، نوادگان اکبر رییس قلعه عجم که از شرق پایتخت در زمان زندیه دفاع می کردند
استون آبادواژهنامه آزاداستون آباد در 10کیلومتری جنوب شهرستان بندرگز بخش نوکنده قرار دارد از نظر موقیعت جغرافیای از شمال جاده شاه عباسی از شرق روستای وطنا از غرب روستای بنفش تپه و از
ناوانواژهنامه آزاد(نف ، ق ) در حال ناویدن . || جنبان . نوان . ناونده . شهرستان طوالش استان یکم ( گیلان ) . در 4 کیلومتری هشت پر و 3 کیلومتری خاور شوسه هشت پر به آستارا 1026 تن سک
گسارندهواژهنامه آزادگساردن به معنی خوردن. می خوردن یا غم خوردن گسارنده یعنی خورنده. نوشنده گسار امر بگساردن است و ترکیب گسار با کلمات دیگر مثل غمگسار. باده گسار و می گسار