اسرافکارانهواژهنامه آزادکاری که با اسراف کردن همراه باشد. این واژه که در چند کتاب دیده شده است صورت نوشتاری اشتباه واژه اسراف کارانه است.
تحلیل گفتمانواژهنامه آزادگفتگو و مباحثه با دیگران، از مقدمه به نتایج رسیدن، طرز عمل شفاهی یا نوشتاری در یک حیطه موضوعی که در مورد آن بحث می شود
دموزواژهنامه آزادشنیداری این واژه با فتحه روی د، و، و سکون روی م،ز، در برخی روستاهای خراسان رضوی به معنی پارو می باشد. نوشتاری این کلمه را ندیده ام. Damvaz
حمولهواژهنامه آزادتیره ای از طایفۀ سهونی که جزء شاخۀ چهارلنگ کیان ارثی در ایل بختیاری است. البته صورت صحیح نوشتاری آن هموله است.