oscillateواژهنامه آزادنویدن، نواندن. "نوسان کردن" به پارسی می شود "نویدن" که چون "دویدن" خوانده و گردانده می شود. "به نوسان درآوردن" به پارسی می شود "نواندن".
ناوانواژهنامه آزاد(نف ، ق ) در حال ناویدن . || جنبان . نوان . ناونده . شهرستان طوالش استان یکم ( گیلان ) . در 4 کیلومتری هشت پر و 3 کیلومتری خاور شوسه هشت پر به آستارا 1026 تن سک
نوسانواژهنامه آزادبه پارسی می شود "نوش" که چون "جهش" خوانده می شود. "نوسان کردن" به پارسی می شود "نویدن" که چون "دویدن" خوانده و گردانده می شود. "به نوسان درآوردن" به پارسی می شو