نمک نداردواژهنامه آزاداگر این هدیه یا خدمت را از من قبول کنی، نمک ندارد یا نمک گیر نمی شوی، یعنی دینی به گردنت نیست و مجبور نیستی آن را پس بدهی. چون در فرهنگ ایرانی، نان و نمک همدیگر
پرولتاریاواژهنامه آزادکارگرانی که مالک هیچ وسیله ی تولیدی نیستند و نیروی کار خود رابرای تامین زندگی می فروشند. پرولتاریا طبقه ای ست که «مولد ارزش» به شمار می رود اما سهمی از «ارزش»
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
نمک نداردواژهنامه آزاداگر این هدیه یا خدمت را از من قبول کنی، نمک ندارد یا نمک گیر نمی شوی، یعنی دینی به گردنت نیست و مجبور نیستی آن را پس بدهی. چون در فرهنگ ایرانی، نان و نمک همدیگر
خشکوواژهنامه آزادخُشکو:غذایی محلی که از جوشاندن دوغ به همراه نمک و سپس خشک کردن آن درست می شود و برای آماده کردن آن با آب ترکیب میشود و با خرما میل می کنند و بسیار خوشمزه هم است