قل ناهارواژهنامه آزادیعنی غذایی که بین صبحانه و ناهار صرف می شود. بیشتر کاربرد آن در شمال ایران می باشد.
قل ناهارواژهنامه آزادیعنی غذایی که بین صبحانه و ناهار صرف می شود. بیشتر کاربرد آن در شمال ایران می باشد.
رستورانواژهنامه آزادخوراک خوری، ناهارخوری. جایی که در آن انواع غذا و نوشیدنی تهیه و طبخ و خورده گردد. خورکده.
آرسامواژهنامه آزادنیرومند. کسی که دارای نیروی خرس باشد. ارسام ناقه راندن او را تا نشان پای بر زمین گذارد. (این جمله در فرهنگ فارسی به فارسی امده بود چنین به نظر می رسد به معنی ش
نضجواژهنامه آزادرسیدن و پختن نَضِجَ: نَضْجاً التمرُ أو اللحمُ:خرما رسیده شد و یا گوشت پخت و خوشمزه شد - نَضَجاً , ِ النّاقةُ بِوَلَدِهَا:یکسال گذشت و ماده شتر نزائید . نَض