نقشواژهنامه آزادنَقْش:(naghsh) در گویش گنابادی یعنی رسم ، نقاشی || فیلمی که شخص برای دیگران بازی می کند مثلاً برای اینکه خود را به بیخبری بزند یا...
نقشمایهواژهنامه آزاداشکال و نقشهای ساده شده که به صورت هندسی در هنرهای تجسمی و صنایع دستی مورد استفاده قرار میگیرد. این واژه در هنرهای تجسمی معادل واژهی انگلیسی Motif میباشد.
نقشدانهواژهنامه آزاداین کلمه را برای کلمه pixel در متون فنی و تخصصی پیشنهاد می دهم در دوربین های دیجیتال می گویند شفافیت این تصاویر مثلا 800 در 600 پیکسل است. می دانید ایرانی های د
نقشتواژهنامه آزادصداى خفه.صداى زیر کوتاه. که در محله هاى قدیم شیراز به کار میرود. صداى خفه.صداى زیر کوتاه. که در محله هاى قدیم شیراز به کار میرود.
نقشمایهواژهنامه آزاداشکال و نقشهای ساده شده که به صورت هندسی در هنرهای تجسمی و صنایع دستی مورد استفاده قرار میگیرد. این واژه در هنرهای تجسمی معادل واژهی انگلیسی Motif میباشد.
نقشدانهواژهنامه آزاداین کلمه را برای کلمه pixel در متون فنی و تخصصی پیشنهاد می دهم در دوربین های دیجیتال می گویند شفافیت این تصاویر مثلا 800 در 600 پیکسل است. می دانید ایرانی های د
نگارواژهنامه آزاد۱.نقش٬نقاشی ۲.نقشی که از حنا بر دست و پای محبوب کنند. ۳.تحریر ۴.بت٬ صنم ۵. معشوق٬ محبوب نقش تصویر