نفتواژهنامه آزادبینی بینی- دماغ نُفت noft (بختیاری) نِفت(neft) دماغ، بینی. به ضم نون (در لری) به معنای دماغ و بینی. در برخی گویش ها معنایی طنزآمیز دارد (لری) نُفت؛ دماغ.
دلندرشورواژهنامه آزاددِلِنْدِرْشُوْر:(delendelshowr) در گویش گنابادی یعنی بد آمدن از چیزی یا انجام کاری یا مواجه شدن با واقعه ای ، کراهت داشتن ، تنفر ، نفرت
آسیهواژهنامه آزادنام همسر فرعون که به دین حضرت موسی ایمان آورد و توسط فرعون به چهارمیخ کشیده شد. آسیه بنت مزاحم یکی از چهار زن برگزیده در دین اسلام است. کلمه آسیه در لغت به معن
مهرواژهنامه آزادخورشید (مازندرانی) در زبان روستاییان وقتی نزاعی بین چند نفر به صلح می انجامد، می گویند که "مهر هکردنه" یعنی "صلح کردند"؛ پس مهر به معنی صلح و آشتی است (لازم به
رهطواژهنامه آزادرَه٘ط؛ نوعی از چندهمسری که پیش از نهادینه شدن اسلام، در جزیرة العرب مرسوم بود. زنان این حق را داشتند که با چند مرد ازدواج کنند، و شمار این مردان کمتر از ده نفر
آرپناهواژهنامه آزادآریایی پناه - آریا پناه - روستایی که گویا مکان اسکان ( یا پناهگاه ) قوم آریایی بود . روستایی بسیار کهن و زیبا ، با داشتن آبشار بزرگ آرپناه ، که از آبشار های بزر