نفتواژهنامه آزادبینی بینی- دماغ نُفت noft (بختیاری) نِفت(neft) دماغ، بینی. به ضم نون (در لری) به معنای دماغ و بینی. در برخی گویش ها معنایی طنزآمیز دارد (لری) نُفت؛ دماغ.
زیست پالاییواژهنامه آزادفرایندی که در آن آلاینده های حاصل از نشت نفت یا فراورده های نفتی به کمک میکرو ارگانیسم ها در طبیعت تجزیه شود و به پاکسازی موقعیت آلوده از منابع آلاینده منجر شود
بمبوواژهنامه آزادبَمبو /bambo/ تلمبه، تلمه دستی که با آن نفت و غیره بکشند. (جنوبی، آبادانی) بَمبو؛ پمپ آب. بمب معرب پمپ، و او به معنی آب است. اصطلاحاً به پمپ های فشاری آب که قبل
نپتاواژهنامه آزاددر گذشته، از لغت نپتا به جای واژه نفت استفاده می شده است. با ورود اعراب به ایران به علت نبود حرف پ در الفبای عربی، این لغت به نفتا تغییر یافت. با مرور زمان الف